فییییییییییییییییییییین میكنییییییییییییییییییییییییییییم...
وقتی یه گلی ده روز بیمار باشه وقتی از علائم بیماریش عطسه های پیاپی باشه وقتی نتونه خوب نفس بکشه بخاطر اینکه مماخش پره وقتی خوب بشه و بتونه دوباره راهت با بینیش نفس بکشه وقتی دوباره بره شمال دریا کنار و برگرده و دوباره بیمار بشه وقتی شدیدا بینیش پر باشه و آبریزش بینی رهاش نکنه وقتی برای کمی شیر خوردن (که قوت غالبش هست)* مجبور باشه مثل شناگرهای ماهر نفس بگیره، تا بتونه کمی شیر بخوره وقتی یه باباجون داشته باشه که عاشقانه دوستش داشته باشه و میخواد بهش کمک کنه تا راحت تر نفس بکشه . . . . . در نتیجه سامیار فین کردن رو یادمیگیره. فقط یه مادر که میتونه بفهمه چه حالی میده وقتی بچش یاد میگیره که فین کنه....
نویسنده :
مامان شراره
9:15